-یارو به شکمش میگه: تا کی من کار کنم تو بخوری شکمش جواب داد : میخوای من کار کنم تو بخوری.
12-یارو زنگ میزنه خونه ی دوست دخترش بابای دختره گوشیو بر میداره یارو هول میکنه میگه ببخشید میدون انقلاب کدوم طرفه ؟
13-یه روز یارو تو خیابون داشته میرفته , یکی بهش میگه آقا چرا پای چشت کبوده یارو میگه : جان من ؟ درد هم میکنه ؟
14-یارو میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست . با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم؟؟!!
17-به یارو میگن عجب مملکت خر تو خری داریم میگه آره بابا من ? بار رفتم سربازی هیچکی نفهمید.
بقیه در ادامه مطلب
18-به یارو میگن نظرت راجع به گل چیه ؟ میگه همان بس که در قرآن آمده "گل هو الله احد"
19-یک روز در یخچال یه یارو کنده میشه جاش پرده میزاره !
20-یارو می خواسته زیر بارون خیس نشه ، هی جاخالی می داده .
21-یکی میره پیش خدا میگه : خدایا چرا زنها اینقدر زیبا هستند ؟ خدا میگه : تا شما مردها اونها رو دوست داشته باشید ، بعد میپرسه پس چرا اینقدر احمقند ؟ خدا میگه : آخه اونها هم باید شما مردها رو دوست داشته باشن دیگه!
22-یارو بادکنک فروشی باز میکنه بالای مغازه اش میزنه بادکنک اعلا به شرط چاقو
23-یه کبوتره مست میکنه بجای نامه ایمیل میده
24-یه یارو داشته پرتقال پوست میکنده با خودش میگفته خدا کنه داخلش موز باشه
25-یه روز یارو ، البرادعی رییس سازمان آژانس اتمی رو میبینه میگه آقا ببخشید شما دکترید یارو میگه آره . یارو می گه شما اگه دکترید چرا تو آژانس کار میکنید!
26-یه روز یه قورباغه قرص اکس میخوره ، کرال پشت میره .
27-کرم ابریشم قرص اکس می خوره پلیور می دوزه !
29-به آمریکا میگن چرا اومدی عراق؟ میگه آخه امام حسین طلبید! میگن کی میری؟ میگه هر وقت امام رضا بطلبه!
-دلم میخواد بخورمت، نه بخاطر اینکه عسلی، نه بخاطر اینکه جیگری، فقط...فقط میخوام یه گوهی تو زندگیم خورده باشم
31-یارو میگوزه زنش میگه صبوری، بازم سوسیس کالباس های صدادار خوردی!!!
32-پلیسه بهیارو : مگه نمی دونی اینجا ماهیگیری ممنوعه؟یارو : ولی تابلو نزدین
پلیس: نزدیم که نزدیم ، زود باش از روی آکواریوم بیا پایین
33-یارو پلیس مخفی میشه ، سه ساله هنوز کسی نمیدونه کجاست.
34-یارو می گفته عجیبه ؟ می گن چی عجیبه ! می گه ??? هزار تا تماشاچی ?? تا بازیکن ? تا داور ! مگن خوب چیش عجیبه ؟ می گه گنجیشکه همه رو ول کرده ریده رو من.
35-یه روز یک یارو می ره استخره می ره توچهارو نیم متری و میاد بالا بعد به خودش میگه اون بنا که کاشیا کف استخر را کار کرده عجب نفسی داشته.
36-به یارو میگن با غضنفرجمله بساز،میگه: آدم با بابای خودش هم جمله می سازه؟!
37-جعبه سیاه سی130 پیدا شد : توش یه تیارو به خلبان میگه آقا سه راه آذری پیاده میشم .
39-قاضی میشه غضنفر بهش میگن حکم کن، میگه پیک !!!
41-ازغضنفر می پرسن تو چرا جورابت اینجوریه؟یه لنگش آبیه یه لنگش قرمز ؟ میگه نمیدونم والله ، یه جفت دیگه هم همینطوری تو خونه دارم !!
42-به غضنفرمیگن چرا زنبورها گل میخورن؟ میگه خوب حتما دروازه بانیشون خوب نیست
44-یه روز یه جنگل بود درخت نداشت. یه شکارچی بود تفنگ نداشت. یه تفنگ بود که فشنگ نداشت. بعد اون شکارچی که تفنگ نداشت با اون تفنگ که فشنگ نداشت یه گوزن شکار کرد که شاخ نداشت گوزن را انداخت نوی کیسه که ته نداشت این داستان که نویسنده نداشت نویسنده هم اسم نداشت هر چند این داستان سرو ته نداشت ولی ارزش سر کار گذاشتن رو که داشت.......................
45-یارو میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشش نیست میگه من کی اومدم بیرون.
46-به یارو میگن عباس آقا GLX گرفت میگه: ا... زانتیا رو فروخت. چند روز بعد دوباره بهش میگن عباس آقا HIV گرفته میگه: GLX رو فروخت.
47-یارو باباش تو مستراح سکته میکنه میمیره بعد از اون روز یارو هر روز تو مستراح گریه میکرده یارو رفیقش شاکی میشه میگه خوب مستراح جای گریه کردنه؟ یارو هم میگه:آخه اینجا بوی بابامو میده..(وبلاگم ازدست حرف مستراح اومد به گو رفت البته ببخشید روت به دیوار)
49.یارو تاکسی دربست میگیره. از پنجره سوار میشه
50-به یه معتاده میگن اون دویست تومنی رو از زمین وردار معتاده برمیگرده میگه : مگه من وژنه بردارم؟
51-یارو دکتر میشه بعد به مریضش دو تا قرص میده میگه یکیشو یه ربع قبل از خواب بخور یکیشم یک ربع قبل از بیداری
نوشته شده توسط علیرضا سلیمانی در سه شنبه 87/11/1 و ساعت 10:15 عصر | نظرات دیگران()
